درسگفتار پانزدهم : اخلاق صغیر و اخلاق کبیر

درسگفتارهای اخلاقی مقصود فراستخواه

تبیین زیست اخلاقی

تبریز، جلسه پانزدهم؛ 5 مهر ماه ۱۳۹8

 

اخلاق صغیر و اخلاق کبیر


فایل پی دی اف متن کامل درس

درسگفتارهای اخلاقی مقصود فراستخواه، جلسه چهاردهم

اخلاق به مثابۀ کیفیتی در انسان

 

درسگفتارهای اخلاقی مقصود فراستخواه

تبیین زیست اخلاقی

تبریز، جلسه چهاردهم؛ 4 مرداد ماه ۱۳۹8


پی دی اف 

درسگفتار 13 : تأملاتی دربارۀ اخلاق مسؤولیت با رویکردی کاربردی

تأملاتی دربارۀ اخلاق مسؤولیت با رویکردی کاربردی

 

درسگفتارهای اخلاقی مقصود فراستخواه

تبیین زیست اخلاقی

تبریز، جلسه سیزدهم؛ 24 خرداد ماه ۱۳۹8


مقدمه در باب اخلاق فاعل محور 


تأملی در یک رویداد اخلاقی غمبار در فاصله دو جلسه


§         یک. حس مراقبت از خویشتن خودآگاه

§         دو. کدام نواحی مغز ما فعال است؟

§         سه. موشی دزد در انبار

§         چهار.  میراث خواری معنایی


فایل کامل در اینجا با رایت کلیک

باب‌های هفتگانۀ ورود به اخلاق

درسگفتار های مقصود فراستخواه

تبیین زیست اخلاقی


تبریز، جلسه دوازدهم؛ 26 بهمن ماه ۱۳۹۷


پی دی اف در اینجا:


باب‌های هفتگانۀ ورود به اخلاق

ایناگرام شخصیت (بخش دوم)



درسگفتارهای زیست اخلاقی

مقصود فراستخواه


تبریز، جلسه یازدهم؛ 14 دی ماه ۱۳۹۷

(اناگرام ؛ قسمت دوم)

 

گردش اناگرامی و رقص هستی آدمی

 

مقدمه ؛ چرا کنشگری برای جامعۀ ایران مهم است؟

یک اجماع جهانی در علم جامعه‌شناسی وجود دارد وآن این است که ساختار ها وکنشگر ها هر دو در وضعیت جوامع تعیین کننده اند. منتها در جوامعی که در آنها ساختارها هنوز توسعه کافی نیافته‌اند کنش کنشگران تعیین کننده تراست.  برای جوامعی که در حال توسعه اند، عامل انسانی  بسیار مهم است. واسطه های تغییر بسیار مهم است. چون ساختارها هنوز به قدر کافی توسعه نیافته و تثبیت نشده اند و سیستم ها هوشمند نیستند، رانت و حاکمیت ثروت و قدرت توزیع نشده ی نامتناسبی وجود دارد و انواع فسادهای سیستمی تا مغز استخوان نفوذ کرده و مردمان را کرخت می کند؛ در این گونه جوامع طبعا عاملان اجتماعی نقش مهمی می توانند در تحولات ودر شکل گیری جامعه ایفا بکنند.  پس باید به سطح اجتماع و کنش اجتماعی داوطلبانه برگردیم. برای محافظت از آینده ایران و ایرانیان باید به انسانهای کنشگر برگردیم. این ماییم که باید استعدادهای خود را به جامعه گسیل کنیم. انسانها باید هوش احساسی، عقلانی و اجتماعی پیدا کنند و کمی ابتکار عمل به‌خرج دهند. با اعمال وابتکارات وخلاقیت های کنشگرانۀ ایرانیان است که ایران دوباره باید ساخته بشود.

چرا از الگوی ایناگرام بحث می کنیم؟

به همین دلیل است که به مباحث شخصیت، وبه الگوهای رفتاری و به ذهن و تن و احساس برمی‌گردیم و امید اجتماعی خود را به درون شخصیت خودمان می بریم. در جامعه به اجتماع و به خانواده، این تنها نهادی که در ایران هنوز نیمه جان نفس می‌کشد، برمی‌گردیم. صحبت می‌کنیم که چگونه شخصیت ما توسعه پیدا می‌کند و چگونه می‌توانیم به بودن خویش معنا ببخشیم، انسان‌های خلاق، شاد و موثری باشیم و از زندگی لذت برده و تحقق ذات پیدا کنیم وجامعه ای برازندۀ شأن آدمی بسازیم. در این راه از جمله می‌خواهیم از الگوی ایناگرام نیز استفاده بکنیم

ظرفیت های الگوی ایناگرام چیست؟

مثل هر نظریه و الگوی دیگری ، در خصوص این الگو نیز می کوشیم از ظرفیت‌های آن برای بهبود زندگی و تعالی و تامین نیازها استفاده کنیم و به محدودیت‌هایش توجه کنیم چون هر نظریه ای ظرفیت‌ها (capability) و محدودیت‌های (limitation) خود را دارد. اگر بخواهیم قدری با اغراق بگوییم تمامی مدل ها غلط اندازند ودر آنها البته حقایقی هست .

از جمله ظرفیت‌های مدل ایناگرام می توان به مواردی اشاره کرد. زبان تا حدزیادی کاربردی دارد. قدمت وپیشینه دارد. ریشه در کهن الگو (Archetype) هادارد. آثاری از ایناگرام در سومر و فلات ایران و هند و آسیا و آمریکای لاتین بوده و امروزه هم در امریکا رونق دارد. کتابهای پر فروش، نشست های بزرگ، جلسات و کارگاه‌ها، پژوهشگاهها ودپارتمانها در رابطه با ایناگرام در اروپا و امریکای شمالی و لاتین و خیلی جاهای دیگر وجود دارد. وقتی مطلبی دارای رونق زیاد است، باید حدس زد که حتما ریشه ای دارد که به اینصورت همچنان حضور دارد. در کتیبه‌های بیستون، «کَل» (بز نر) بسیار دیده می‌شود. اسطوره‌ها ونمادهای «کَل» همه جا در تاریخ ایران دیده می‌شود و در فلات ایران هم این گونۀ جانوری خیلی زیاد هست. این حیوان موجودیست که از دمای منفی 40 درجه تا مثبت 40 را تحمل می‌کند. یکی از ویژگی‌های آن این است که صبح زود به بلندترین ستیغ کوه در منطقه می‌رود و با چشمان تیز‌بینش تمام آن دره را زیر نظر می‌گیرد تا مطمئن شود هیچ حیوان درنده و انسان شکارچی حضور نداشته باشد و وقتی مطمئن شد همه جا امن است، به گله‌اش خبر می‌دهد تا به چرا بیایند. در گرگ و میش غروب هم مجدد همین کار را تکرار می‌کند و وقتی مطمئن شد، به گله خبر می‌دهد تا به خواب بروند. این اتفاق آن‌قدر دیده شده که برای ملت ایران تبدیل به اسطوره شده و به کتیبه ها راه یافته است و یک نشانه شناسی اجتماعی شده‌است. این مثال به آن دلیل مطرح شد که ببینیم وقتی چیزی تکرار می‌شود، نشان می‌دهد که ظرفیتی دارد.

اناگرام نیز چنین است. مردمان در زمانها و فرهنگهای مختلف  از طریق این الگو می توانستند در کشف نفس خویش، در فهم نفس ،  در ضبط نفس، ادب نفس،  کمال نفس، در مدیریت تمایلات و استعدادها، مدیریت ذهن و در  خود شکوفایی (self-actualization) استفاده بکنند. از دیگر ظرفیتها آن است که با این مدل می توانیم ذهن و احساس خود را ویرایش کنیم . به ما کمک می کند که خود را مرور کنیم(self-review). افراد با اناگرام در خود تامل می‌کنند و در خانواده همدیگر را بررسی می‌کنند، اینها کوشش‌های امیدبخش برای سرزمین ایران است. سیستم‌ها نمی‌توانند به فکر ما باشد نه اینکه بگوییم سیستم اهریمنی است از آسمان افتاده. سیستم برامده از اوهام و احساسات و ایدوئولوژی‌ها و عقاید ما بودند که اکنون سایه ما هستند. ما نمی‌توانیم از سایه خود جلو بزنیم . ولی ما می‌توانیم خود را بهبود ببخشیم تا سیستم‌ها را بتوانیم تغییر دهیم. اگر در سیستم‌ها کارهای خوبی انجام می‌گیرد به دلیل وجود انسانهای خوبیست که کار می‌کنند که برخی حتی کنشگر‌های مرزی هستند. هم در جامعه و در ان-جی-او هستند و هم در شهرداری و دستگاههای دولتی و خدماتی فعالیت می‌کنند. آنها هم جزو ایران هستند ما آنها را هم جزو خود می‌دانیم. آنها کمک می‌کنند تا این سیستم‌ها و حکومت‌ها و دولت‌ها بهبود پیدا کنند. بسیاری از ملت‌هایی که تاریخ و تبار دیرینه ما را ندارند، خیلی بهتر از ما زندگی می‌کنند پس ما هم می‌توانیم. لازمه اش این است که به خودمان برگردیم و خود را غنا ببخشیم و به درجات عالی بلوغ برسانیم. حیات مدنی و حیات محلی فعالی داشته باشیم؛ چرا که همین همسایه‌ها نمونه کوچک شده ای شهر تبریز یا کل ایران هستند.

از دیگر ظرفیتهای اناگرام آن است که علاوه بر این که می‌توانیم با آن خود را ویرایش کنیم، می‌توانیم درک بهتری هم از دیگران پیدا کنیم و این مسئله بسیار مهمی است. با دیگران مهربان باشیم چون هر کس را که می‌بینیم، درگیر جنگی است و مشکلاتی دارد. ایناگرام در رسیدن به این درک به ما کمک می‌کند. منظور از دیگران کسانی هستند که با آنها زندگی میکنیم و ارتباط داریم؛ مانند همسرمان، مادر و پدر، فرزندنمان، همسایه، همکار و مدیرمان یا حتی مخالفانمان. مخالف را هم می‌توانیم بفهمیم که درگیر چه مسائل درونی است. به مخالف هم یک نگاه انسانی داشته باشیم نه فقط نگاه سیاسی. هرچند نگاه سیاسی ضروریست و کسی که به حق مردم  لطمه می‌زند، باید کنترل شده و تغییر داده شود. ولی این هم یک واقعیت است که باید نگاه انسانی داشته باشیم؛ حتی به مخالف خود. و احیانا به دیگران هم کمک کنیم که  آنها هم تحقق ذات پیدا کنند. آنها هم رابطه خوبی با خود پیدا کنند و ما رابطه تعالی بخش و سازنده با آنها داشته باشیم. این هم یکی از ظرفیت‌های ایناگرام است.

از ظرفیت های دیگر ایناگرام این است که از هر تیپ شخصیتی ایناگرام هزاران و میلیونها فرد در شهر تبریز یا در ایران زندگی می‌کنند که در عین داشتن شباهت‌های خانوادگی میلیونها نوع و نسخۀ متفاوت از یک تیپ شخصیتی هستند که ترکیبشان رنگین‌کمان عجیبی از تیپ های شخصیتی گوناگون ایجاد می‌کنند. از این کاربرد ایناگرام همبستگی را می‌فهمیم که ما چقدر اعضای یک پیکر هستیم. مهم این نیست که شعر سعدی را در سازمان ملل بنویسیم، مهم این است که بفهمیم چه می‌گوید. اینکه همه ما زیر یک آواریم و همه مسافران یک مسیر ناهموار هستیم. «پیش چوگانهای حکم کن فکان، می‌دویم اندر مکان و لامکان» یکی از مشکلات جامعه امروز ایران این است که همبستگی اجتماعی از میان رفته. غمخواری یکدیگر، اعتماد به همدیگر، همدلی و همدردی، مشارکت با هم و ... کم شده است:

§         منبسط بودیم یک جوهر همه/ بی‌سر و بی پا بدیم آن سر همه

§         یک گهر بودیم همچون آفتاب/ بی گره بودیم و صافی همچو آب

§         چون بصورت آمد آن نور سره/ شد عدد چون سایه‌های کنگره

§         گنگره ویران کنید از منجنیق/ تا رود فرق از میان این فریق

همه گرفتار یک گردونه ایم و اگر قرار باشد طور معانی گشوده شود با مشارکت جمعی است. همه ما سرگردان یک وادی و زائران یک حقیقت هستیم. از آمریکای لاتین تا استرالیا، از ژاپن تا امریکای شمالی و افریقا همه یک گوهر بودیم. این درک جهانی و شهروندیِ جهانی است. فرزندان ما می‌خواهند شهروند جهانی شوند. آنها را در محدودیت های ایدئولوژیک، مذهبی، فرقه‌ای و ناسیونالیستی به بند نکشیم و محدود نکنیم. در سرزمین خود ما کُرد و بلوچ و عرب وترک و قومیت‌های مختلف وجود دارد. این‌ها همه همان نور سره هستند که ظهور پیدا می‌کنند و این همان صلح جهانی است. «چون که بی رنگی اسیر رنگ شد/ موسی‌ی با موسی‌ی در جنگ شد»؛ این جنگ‌ها و ستیزها ناشی از همین توهمات است که سبب قبض حقوق دیگری و نابرابری شده و باعث انحصاری شدن قدرت گردیده است وبرپا کننده‌ی این جنگ‌ها و سوءتفاهم‌ها درونی هست. هیچ کسی شریر به ذات نیست و شرارت از سطح وجود انسان روزنه‌ای پیدا می‌کند و وارد عالم وجود انسان می‌شود. انسان به آیشمن تبدیل می‌شود که کوره های آدم سوزی راه می‌اندازد. «آنا هارنت» بعد از مطالعه بر روی آیشمن و حضور در دادگاه‌هایش می‌گوید او آدم خیلی محترمی بود و به همه احترام می‌گذاشت. دلسوز و با عواطف زیاد بود و حاضر نمی‌شد یک مورچه زیر پایش له شود. ولی همین آدم بود که این تعداد انسان را کشت.

پس مدل ایناگرام به ما می گوید که خود را ویرایش کنید و ویراستار وجود خود باشید. ببینید ذهن و بدن شما در چه وضعیتی است. توجه به بدن مهم است. فرض کنید غدد درون ریز دچار اختلال شده و پرکاری تیروئید پیدا کرده و در نتیجه خشم خود را نمی‌توان کنترل کرد. این مسئله را با یک قرص می‌توان مرتفع کرد پس باید به تن توجه کرد و همینطور به احساس خود. باید خود را از دست تعصبات ذهنی رها کرد. «چون به بی‌رنگی رسی کان داشتی/ موسی و فرعون دارند آشتی» آرمان بزرگ بشری این است که روزی برسد انسان ها همدیگر را بفهمند. باید انسان جهانی بود در کنار این که محلی نیز هستیم در واقع باید Glocal بود که ترکیبی از Local و Global است. باید به جهان بی‌اندیشیم و در کنار همبستگی‌های قومی و محله‌ای وشهری و ملی خود باید همبستگی‌های جهانی داشته باشیم. در غیر اینصورت با نازیسم و فاشیسم روبرو خواهیم بود.

گردش دایرۀ اناگرامی

یک معنای نفیس نهفته در ایناگرام این است که ببینیم چگونه در عین کثرت، وحدت داریم. لطف هر رنگی را در خود بپرورانیم. هر یک از این تیپ‌های شخصیتی لطف و مزیتی دارند. باید از نقاط قوت هر طیف گرفته و به خود بی‌افزاییم تا رنگین کمان شویم و سیاه و سفید نباشیم. «دل هر ذره را که بشکافی، آفتابیش در میان بینی». گردش دایره ایناگرامی بدین معنی است که می‌توانیم از ظرفیت‌های هر تیپ شخصیتی بهره‌مند شویم. درکی  که از ایناگرام می‌توان داشت، این است که باید بچرخد و نباید آنرا ثابت در نظر گرفت. در این صورت یک شخصیت پویا و روان و چند ساحتی خواهیم داشت و متوقف و متحجر  ومتجزّم نخواهیم بود. «زندگانی آشتیِ ضد هاست». باید دقت کرد که دایره ایناگرامی نیز به ایدئولوژی تبدیل نشود تا با استفاده از آن افراد را بر اساس تیپ شخصیتی‌شان تفکیک کرد و به خودی و ناخودی رسید و انسان‌ها را کد‌گذاری کرد. از ایناگرام باید فهمی عمیق بدست آورد و از ظرفیت هایش استفاده نمود.

پس هر تیپ شخصیتی یک موهبت است. به عنوان مثال فرض کنید که فردی در نقطه اول دایره ایناگرامی قرار داشته پس یک شخصیت اصلاحگر کمال طلب دارد. داشتن این نوع شخصیت،  موهبتی برای کمال‌گرایی است. قابلیت های داوری و نقد دارد و میتواند به خوبی عارضه ها را ببیند. اما اگر دایره ایناگرامی این فرد ایستاد و کمال گرایی نقطه پایانی برای فرد شد، همین کمال گرایی رسوب می کند و متعفن می‌شود. نتیجتا ویژگی مثبتی به نام کمال گرایی و قدرت داوری تبدیل به صفت ناپسند قضاوت‌گری می‌شود و فرد بصورت مداوم رنج می‌برد. از تثبیت، رسوب، تصلب و ته‌نشینی کمال‌گرایی و خشم به‌وجود می‌آید. این حجم از عصبیت موجود در جامعه ناشی از تثبیت کمال‌گرایی است. غیریت سازی، نفرت پراکنی، خود برتر بینی و وشخصیت نوروتیک... همه حاصل توقف دایره ایناگرامی در تیپ اول شخصیتی یعنی کمال گرایی است.

مدل ایناگرام توانایی پیش‌نگری به افراد می‌بخشد. به عنوان مثال می‌دانیم که امروز به چه مکان‌هایی خواهیم رفت و امکان قرار گرفتن در چه موقعیت‌هایی وجود دارد. پس می‌توانیم پیش‌نگری داشته باشیم. این مدل به ما اشعار می‌دارد که نسبت به رفتارهای محتمل خود در موقعیت‌های مختلف پیش‌آگاهی داشته باشیم تا بدانیم چه ضعف‌هایی ممکن است از خود بروز دهیم. مثلا موقعیت خرید نان را در نظر بگیرید. اگر پیش نگری داشته باشیم متوجه خواهیم بود که در نانوایی موقعیت ایستادن در صف وجود دارد. حال اگر این ذهنیت را داشته باشیم که چند دقیقه تاخیر برای خروج از نانوایی امر مهمی نیست، در این صورت رفتار خود‌آگاهانه از خود بروز خواهیم داد و با طیب خاطر در صف نان منتظر خواهیم بود.

اگر در نقطه 2 ایناگرام باشیم آنگاه گشاده دست و یاری‌گر خواهیم بود. این نیز یک موهبت است. مادران نمونه گشاده دستان عالم و دوستی بی دلیل‌اند. مراقبت مادرانه نمونه اعلایی از شخصیت 2 ایناگرام است. بخشندگی و بخشایندگی، داد و دهش، گشودگی و فراوانی، شخصیت پر‌مهر، اجتماعی، عاطفی و بزم‌آرایی همه از ویژگی‌های این تیپ شخصیتی است. این افراد دارای هوش هیجانی بالایی هستند. این افراد در سخت ترین شرایط نیز بزم‌‌آرا هستند و افراد را دور هم جمع می‌کنند. این یک موهبت است چرا که برای انجام هر کاری از جمله نقد، مبارزه، غم‌خواری بشری و ... باید شاد بود. افراد افسرده نمی‌توانند غم‌زدایی کنند.

اما اگر نقطه دو ایناگرامی نقطه پایان وجود بی پایان انسان باشد و دایره ایناگرامی بایستد، رقص هستی متوقف می شود. اگر تیپ دو شخصیت ، نقطه پایان وجود بی انتهای ما باشد و رقص هستی ما متوقف شود از تثبیت آن استعدادهایی  کژتافته ، وارونه و به هم ریخته در ما سر بر می آورد ، مثلِ فلذا دایره ایناگرامی رقص هستی است. ترجمۀ سطحی نظریات به درد نمی خورد. مثل اینکه ذهن ما زونکنی است ومرتب برگی تازه به این زونکن اضافه می کنیم. تأثیری در منش ما نمی گذارد. نظریه های جهانی باید عمیقا درک شوند ونقد شوند واز همه مهمتر جای ترجمه سطحی، باید تمرین و تجربه بکنیم. تجربه من از دایره ایناگرامی «رقص هستی» است. پس اگر دایره ایناگرامی در نقطه دو متوقف شود تعارفات در حد دروغ، تملق، رو در بایستی و ... پیش می‌آید. این افراد نمی‌توانند روابط خود را قطع کنند در حالی که این یک مسئله بسیار مهم است که انسان زمان‌هایی بتواند روابط خود را قطع کند و نه بگوید. افرادی که بخشنده هستند، خود را فراموش می‌کنند و دچار توهم بی‌نیازی می‌شوندکه اصلا صفت ما نیست. در مرکز وجود می ایستیم در حالی که خود یک ذره ناچیزیم  وباید برویم به واقعیت ذرگی خویش خود و به پویش چرخ وار خویش ادامه بدهیم. در بهترین حالت قمری بیش نیستیم و دعوی خورشیدی و شمسیت و محوریت از سر بیرون کنیم.

 یک نشانه‌شناسی نهفته دیگر در ایناگرام وجود دارد که دارای مرکز دایره و محیط آن است. این نشانه بیان می‌کند که شخصیت ما تا حد زیادی با زمینه‌ها از جمله، فرهنگ، جامعه، ژنتیک و ... شکل می‌گیرد. هویت اصیل ما در واقع یک نقطه که همان مرکز دایره است[1].

 

دایره یک شکل هندسی کامل است. ایناگرام نمادی از چرخ زدن و حرکت جوهری است. الهام بخش فراوانی است. می گوید که نقطه های فراوانی در این دایره وجود دارد پس بچرخ وبه گردش وجودی خویش در ساحات مختلف ادامه بده. بی‌کرانگی نقاط در چرخش عالم هستی، پیچش حلزونی، اوج گیری غیر خطی، از خود به در آمدن، دور مجددی از هستی خود شروع کردن، از هستی خویش مرتب بالاتر آمدن، سطح دیگری از هستی در خود پیدا کردن، به سطوح وجودی بیش‌تری از خود رسیدن، کشف مدام خویش و به قول سعدی «طیران آدمیت» همه و همه نماد دایره ایناگرامی است. «طیران مرغ دیدی تو ز پای‌بند شهوت/ به در آی تا ببینی طیران آدمیت». اندر غزل خویش نهان شدن و  به تعبیر مولانا: سرمستک ودستک زن خویش شدن.

آنچه در ایناگرام اهمیت دارد، معرفت نفس و ذهن آگاهی و بودن در لحظه هوشیاری‌های معنوی است. دایره ایناگرام همان وجد و سماع و جست و خیز و دست افشانی است. این همان گردش دایره ایناگرام هست. پس ایناگرام رقص وجودی است و نگذاریم که این رقص وجودی در ما متوقف شود. «جهان پر سماع است و مستی و شور(سعدی)». «کمتر از ذره نه ای پست مشو مهر بورز، تابه خلوتگه خورشید رسی چرخ زنان(حافظ)»

§         ناله سرنا و تهدید دهل، چیزکی مانَد بدان ناقور کل

§         پس حکیمان گفته‌اند این لحنها،   از دوار چرخ بگرفتیم ما

§         بانگ گردشهای چرخست این که خلق، می‌سرایندش به طنبور و به حلق

§         مؤمنان گویند که آثار بهشت، نغز گردانید هر آواز زشت

§         ما همه اجزای آدم بوده‌ایم، در بهشت آن لحنها بشنوده‌ایم

§         گرچه بر ما ریخت آب و گِل شکی، یادمان آمد از آنها چیزکی

نگذاریم این رقص وجودی تنها آن وجد و سماعی باشد که در آیین‌ها و سلسله مراسمات بماند. رقص آیینی در دوره های مختلف، از ابوسعید ابوالخیر تا مولانا مرسوم بوده‌است. نباید این مناسک ما را محدود به خود کند. وجد و سماع عارفان نمونه‌ای است از رقص وجودی که در هر جنبه از زندگی ما مانند کلاس، خانواده و محیط کار باید وجود داشته باشد و فقط منحصر به خانقاه و جلسه زیست اخلاقی نباشد. «مطربانشان از درون دف می زنند/ بحر‌ها در شور شان کف می‌زنند»

§         رقص اندر خون خود مردان کنند، رقص و جولان بر سر میدان کنند

§         چون رهند از دست خود دستی زنند، چون جهند از نقص خود رقصی کنند

§         تو نبینی لیک بهر هوششان/ برگ ها بر شاخه ها هم کف زنان

§         تو نبینی برگ ها را کف زدن/ گوش دل باید نه این گوش بدن

§         گوش سر بربند از هزل و دروغ/ تا نبینی شهر جان با کو

وقتی خودسرشار و خود شکوفا و مسرور می‌شوید، این همان سماع کردن حقایق با گوش جان، و به وجد آمدن و جست و خیز و دست افشانی است. چرخ وجودی و همدلی و همراهی خلاق با چرخه کائنات است. دایره نمادی از چرخ وجودی موزون است و همه چیز ظهوراتی از یک وحدت است. هر نقطه‌ای شروع تازه‌ای برای حرکت به سمت دیگری است. این در واقع یک سیرت است و نه فقط یک صورت. این وجد و سماع خلاقیت وجودی و نشانی از خلاقیت زندگی است. «عاشق شو، ارنه روزی کار جهان سر آید»

تیپ سوم؛ پای کار و  کُننده[2]

پیشتر گفته شد که هر تیپی یک زمینۀ هیجانی(emotive context)  دارد که با بهانه‌ای آن هیجان شروع می‌شود و در واقع یک ترکیبی از هیجان شکل می گیرد. هر تیپی کانون تمرکزی (Focus Attention) دارد. اطلاعات زیادی به ما روی می آورد، مهم این است که به چه چیزی توجه می‌کنیم. هر کدام از تیپ‌ها زمینه‌های هیجانی دارند. تحت تاثیر آنها بیشتر آشفته می شوند. نقطه کوری دارند و چیزهایی را نمی‌بینند، یک نیمه تاریک دارند .

افراد با تیپ شخصیتی میخواهند در کاری که انجام می دهند موفق باشند. تیپ عمل هستند. هر محله ای تیپ های عمل  دارد. ممکن است در بحث های فلسفی ونظری خیلی خود را نشان ندهند ولی آنها هستند که زمینه های کار ایجاد می کنند. زمینه هیجانی این افراد غیرت است. مثلا ابن‌خلدون می‌گوید جوامع را غیرت ایجاد کرده است. کانون توجه این تیپ افراد عملگرایی است. نیاز افراد تیپ اول کمال طلبی بود، نیاز افراد تیپ سوم نیاز به موفق شدن یعنی  توفیق طلبی(The need to success)  است. یعنی در  کاری که شروع کرده اند باید موفق شوند. همین  روحیات هستند که جوامعی مثل اسکاندیناوی و ژاپن و کره جنوبی را توسعه داده‌اند.

اما نقطه کورشان این است که زندگی را در کنار کار نمی‌بینند. اگر از این تیپ افراد بپرسید زندگی هم می کنید؟ می گویند زندگی آنها همان کارشان است. این افراد ممکن است گرفتار احساس نا امنی دارند و شاید برای گریز از این احساس نا‌امنی است که مدام کار می کنند و می خواهند موفق بشوند، برای مردم شغل  و کار ایجاد می‌کنند و این همان زندگی آنهاست.نقاط قوت آنها رقابت، سخت کوشی، خود انگیزه بودن، پر دستاورد و پاسخگو هستند.

نقاط نیازمند به بهبود در این افراد  آن است که در معرض خودنمایی هستند (تا کسی موفق نشود در معرض خود نمایی قرار نمی‌گیرد). همچنین این تیپها احتمالا در معرض فرصت طلبی، حذف دیگران، جاه طلبی، بی رحمی در مقابل حریفان و محصول‌گرایی قرار بگیرند که از دیگر نقاط نیاز به مراقبت و بهبود آنهاست. باید مراقب باشند که فریفته  شهرت نشوند و  استثمار نکنند. نابرابری و استثمار ارزش افزوده در سرمایه داری اینگونه به وجود آمده است. همچنین یک معرض مهم در این تیپ ها،  رقابت فردی افراطی است که نیازمند مراقبت وهشیاری هست. اگر این مراقبت ها صورت بگیرد ، تیپ سوم می تواند در وضع نرمال خود ظاهر شود.

وضع نرمال تیپ سوم، شخصیتهایی فعال، پرانرژی، مدیریت پذیر است. پروژه ای را که می گیرند جوابگو می شوند، به موقع تحویل می دهند، انجام دادن کار و پاسخگو بودن را مورد توجه قرار می دهند. همکار خوب و عضو موثر گروه هستند، چون حس موفق[3] بودن  دارند. چون می خواهند موفق شوند، معمولا اینان عضو موثر گروه می‌شوند.......«فراوان باشید، تا کمبودهای جامعه را جبران کنید.»

 


[1] در این خصوص  می توانید از جمله رجوع کنید به : بحثی از مقصود فراستخواه ، در خانه اندیشمندان علوم انسانی، تالار حافظ، 28 آبان : https://t.me/mfarasatkhah/472

 

[2] Performer

[3] achiever